مردد بودم که عکس گربه ی پانزده کیلویی خانم "رُز" را بگذارم (که یک زن استرالیایی با سینه های برآمده است و تخصص اش رقص عربی است و عینهو جمیله ی خودمان هنرمند است!) ، یا این عکس را؟ و آخرش تصمیم گرفتم این یکی را بگذارم! اگر چه حرفی که میخواهم بزنم ، ربطی ظاهرا به هیچکدام از این عکسها ندارد. و مثل بقیه ی حرفهای بی ربط من است! ... على أيّة حال ، این یکی ، عکس رویترز از اعتراض آتش نشانان شهر بارسلون در کاهش دستمزدهایشان توسط دولت و مقابله ی پلیس اسپانیا با آنان است! و انصافا عکس جالبی است. فکر کنید قصابها با ساطورهایشان ، ارتشی ها با تانکهای شان ، کشاورزها با تراکتورهایشان(این یکی در ایران اتفاق افتاده!) و خلاصه هر صنفی با ابزار و ادوات کار خودش برای اعتراض بیاید توی خیابان و نبرد خیر و شر مردم و دولت ها ، به سبک فیلم های هالیوودی صورت واقعیت به خود بگیرد! خیلی جالب می شود ، نه؟... بهرحال این ریاضت اقتصادی که اکثر دولتهای اروپایی دارند تحمل می کنند و مردم آنجا را تحت فشار گذاشته ، با مقاومت اقتصادی حکومت ما و پاره شدن ماتحت مردم ایران ، از اساس متفاوت است . اگر چه نتایجش برای مردم بخت برگشته ی ایران و اروپا شبیه به هم است و مسئله همیشه مسئله ی ماتحت آنهاست!
" آندره مالرو" زمانی گفته بود اگر آسیا از خواب بیدار شود ، کل تمدن غرب مسیر حیاتش تغییر میکند . حالا آسیا از خواب بیدار شده و مسیر حیات غرب در حال دگرگونی است . منظور مالرو از آسیا البته چین مارکسیستی بود و هند (که خب بخش بزرگی از آسیا هم همین دو تاست) در مورد بیداری دنیای اسلام ، مالرو البته گمانی به وقوع چنین بیداری نداشت ، و اسلام از نظر او در تعبیری که کرده بود "مثل مردی است که روی خرش به خواب رفته!"
بهرصورت آنچه دارد اتفاق می افتد این است که ظهور چین و هند در معادلات اقتصادی و تکنولوژیک دنیا و حضور مشکلی به نام دنیای اسلام و تعارض کاملا آشکار آن با غرب و مبنای تفکر و مدنیت اش ، همه ی معادلات نوین جهان را بهم ریخته و همه چی حسابی بلبشو شده! آنقدر که معلم کلاس انگلیسی من ، خودش شاگرد کلاس زبان چینی است! و متعجب است چرا هنوز احمقهایی مثل ما (شاگردانش) پیدا می شوند که مثل دوران ویکتوریایی فکر می کنند برای پیدا کردن کار باید مثل بلبل انگلیسی حرف زد! و کل اقتصاد استرالیا را الان پولی می چرخاند که بخاطر فروش منابعش دارد از چین میگیرد! و اگر او چینی بلد بود الان نونش توی روغن بود! که البته همه ی سعی اش را دارد می کند که بلد شود! و ناکس هی با دختر چینی کلاس، لاس میزند و یک کلمه انگلیسی به او یاد می دهد تا شیش تا کلمه چینی یاد بگیرد!
و خلاصه دنیای تازه ای متولد شده! و اگر در این دنیای تازه نتوانستید جای خودتان را بین چینی ها و هندی ها پیدا کنید کلاهتان پس معرکه است! ..... و به همین گربه ی پانزده کیلویی "رز" هم که نگاه کنی ، گوشت تنش از پولی به وجود آمده که "رز" با چرخاندن و لرزاندن گوشت تنش (سینه و باسن و اینهایش!) پیش میلیونرهای وسترن استرالیا به دست آورده! و خود این میلیونرها هم پولشان را از معامله ی فروش منابع معدنی استرالیا به چینی ها به دست آورده اند . و خلاصه غرب (در معنای تمدنی آن) در زمینه ی اقتصاد ، خودش حالا حسابی مشتری است و نان این شرق نوظهور را دارد می خورد. دنیای اسلام هم که این وسط (وسط شرق و غرب) افتاده! و چون نه اینجوری شده و نه آنجوری ، ویلان مانده و نمی داند چکار کند! .. و مستاصل و بدبخت ، تنها کاری که بنظرش می رسد این است که خودش را منفجر کند! و وسط بازی و معامله ی این دو تا ، هی ترقه درکند و شلوغ بازی الکی در بیاورد!
ما مردم ایران هم زور می زنیم که به دنیا بگویم: بابا! به پیر به پیغمبر ما جزو این دنیای اسلام نیستیم! و با آنها فرق می کنیم! ... اما خب کسی آنور باورش نمی شود! چون میگوید: خب اگر شرقی هستید پس چرا مثل آنها کار نمی کنید و زحمت نمی کشید؟؟ غربی هم که معلوم است نیستید! اگر چه دلتان می خواهد که باشید!!
..و راست هم می گویند انصافا
ما مردم ایران هم زور می زنیم که به دنیا بگویم: بابا! به پیر به پیغمبر ما جزو این دنیای اسلام نیستیم! و با آنها فرق می کنیم! ... اما خب کسی آنور باورش نمی شود! چون میگوید: خب اگر شرقی هستید پس چرا مثل آنها کار نمی کنید و زحمت نمی کشید؟؟ غربی هم که معلوم است نیستید! اگر چه دلتان می خواهد که باشید!!
..و راست هم می گویند انصافا