۱۳۹۲ خرداد ۲, پنجشنبه

این یک پایان است؟ .. این یک پایان نیست؟

خب براي آدمي ، هر نقطه ی  پاياني مي تواند یک شروع  تازه هم  قلمداد شود ... اگر منظور از نقطه ی  پايان ، پایان زندگي  او و خاتمه ی همه چيز نباشد ...  

اگر چه هستند آدمهایی که هنوز  پایان زندگی را پايان قطعی  همه چیز نمي دانند و همچنان به بقاي روح  يا هر چيزی که حامل فرديت بي همتاي ما و خاطرات و  معلومات و نگرشها و احساسات ماست  باور دارند . و قائل به انتقال آنچه ما را به عنوان يک فرد به خود ما و جهان پيرامونمان شناسانده ، به جهان يا جاي نامعلوم ديگري هستند . تلقي من اين است که اين  اميد ترحم برانگيز آدمي  براي بقا به هر قيمت و شکلي ،  و این عطش رقت انگیز  او برای زیستن ، وقتي با يک خود بزرگ بيني ابلهانه  ترکيب مي شود ، همان خود بزرگ بینی که خواستار این است تا  آدمی  را در مقام محور و معنای هستی   بنشاند  ، به معاد اندیشی و باور به جاودانگي می رسد . خواسته ای  که در نهايت همه ي باورهاي متافيزيکي و دینی در طول تاريخ  از آن نشآت گرفته اند ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر