۱۳۹۲ خرداد ۱۰, جمعه

گوشت تن گربه ی "رز" !




مردد بودم که عکس گربه ی پانزده کیلویی خانم "رُز" را بگذارم (که یک زن استرالیایی با سینه های برآمده است و تخصص اش رقص عربی است و عینهو جمیله ی خودمان هنرمند است!) ، یا این عکس را؟ و آخرش تصمیم گرفتم این یکی را بگذارم! اگر چه حرفی که میخواهم بزنم ، ربطی ظاهرا به هیچکدام از این عکسها ندارد. و مثل بقیه ی حرفهای بی ربط من است! ... على أيّة حال ، این یکی ، عکس رویترز از اعتراض آتش نشانان شهر بارسلون در کاهش دستمزدهایشان توسط دولت و مقابله ی پلیس اسپانیا با آنان است! و انصافا عکس جالبی است. فکر کنید قصابها با ساطورهایشان ، ارتشی ها با تانکهای شان ، کشاورزها با تراکتورهایشان(این یکی در ایران اتفاق افتاده!) و خلاصه هر صنفی با ابزار و ادوات کار خودش برای اعتراض بیاید توی خیابان و نبرد خیر و شر مردم و دولت ها ، به سبک فیلم های هالیوودی صورت واقعیت به خود بگیرد! خیلی جالب می شود ، نه؟... بهرحال این ریاضت اقتصادی که اکثر دولتهای اروپایی دارند تحمل می کنند و مردم آنجا را تحت فشار گذاشته ، با مقاومت اقتصادی حکومت ما و پاره شدن ماتحت مردم ایران ، از اساس متفاوت است . اگر چه نتایجش برای مردم بخت برگشته ی ایران و اروپا شبیه به هم است و مسئله همیشه مسئله ی ماتحت آنهاست!




" آندره مالرو" زمانی گفته بود اگر آسیا از خواب بیدار شود ، کل تمدن غرب مسیر حیاتش تغییر میکند . حالا آسیا از خواب بیدار شده و مسیر حیات غرب در حال دگرگونی است . منظور مالرو از آسیا البته چین مارکسیستی بود و هند (که خب بخش بزرگی از آسیا هم همین دو تاست) در مورد بیداری دنیای اسلام ، مالرو البته گمانی به وقوع چنین بیداری نداشت ، و اسلام از نظر او در تعبیری که کرده بود "مثل مردی است که روی خرش به خواب رفته!"

بهرصورت آنچه دارد اتفاق می افتد این است که ظهور چین و هند در معادلات اقتصادی و تکنولوژیک دنیا و حضور مشکلی به نام دنیای اسلام و تعارض کاملا آشکار آن با غرب و مبنای تفکر و مدنیت اش ، همه ی معادلات نوین جهان را بهم ریخته و همه چی حسابی بلبشو شده! آنقدر که معلم کلاس انگلیسی من ، خودش شاگرد کلاس زبان چینی است! و متعجب است چرا هنوز احمقهایی مثل ما (شاگردانش) پیدا می شوند که مثل دوران ویکتوریایی فکر می کنند برای پیدا کردن کار باید مثل بلبل انگلیسی حرف زد! و کل اقتصاد استرالیا را الان پولی می چرخاند که بخاطر فروش منابعش دارد از چین میگیرد! و اگر او چینی بلد بود الان نونش توی روغن بود! که البته همه ی سعی اش را دارد می کند که بلد شود! و ناکس هی با دختر چینی کلاس، لاس میزند و یک کلمه انگلیسی به او یاد می دهد تا شیش تا کلمه چینی یاد بگیرد! 


و خلاصه دنیای تازه ای متولد شده! و اگر در این دنیای تازه نتوانستید جای خودتان را بین چینی ها و هندی ها پیدا کنید کلاهتان پس معرکه است! ..... و به همین گربه ی پانزده کیلویی "رز" هم که نگاه کنی ، گوشت تنش از پولی به وجود آمده که "رز" با چرخاندن و لرزاندن گوشت تنش (سینه و باسن و اینهایش!) پیش میلیونرهای وسترن استرالیا به دست آورده! و خود این میلیونرها هم پولشان را از معامله ی فروش منابع معدنی استرالیا به چینی ها به دست آورده اند . و خلاصه غرب (در معنای تمدنی آن) در زمینه ی اقتصاد ، خودش حالا حسابی مشتری است و نان این شرق نوظهور را دارد می خورد. دنیای اسلام هم که این وسط (وسط شرق و غرب) افتاده! و چون نه اینجوری شده و نه آنجوری ، ویلان مانده و نمی داند چکار کند! .. و مستاصل و بدبخت ، تنها کاری که بنظرش می رسد این است که خودش را منفجر کند! و وسط بازی و معامله ی این دو تا ، هی ترقه درکند و شلوغ بازی الکی در بیاورد!
ما مردم ایران هم زور می زنیم که به دنیا بگویم: بابا! به پیر به پیغمبر ما جزو این دنیای اسلام نیستیم! و با آنها فرق می کنیم! ... اما خب کسی آنور باورش نمی شود! چون میگوید: خب اگر شرقی هستید پس چرا مثل آنها کار نمی کنید و زحمت نمی کشید؟؟ غربی هم که معلوم است نیستید! اگر چه دلتان می خواهد که باشید!! 
..و راست هم می گویند انصافا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر